روز تولدم
امروز صبح که از خواب بیدار شدم اصلا فضا یه جور دیگه بود یه بوهای خاصی می اومد و مامان هم سرش شلوغ بود تازه مهمون هم داشتیم مامان بزرگم و خاله مهربونم که همیشه به فکرمه خونه ما بودن هم خیلی خوشحال بودم هم خیلی تعجب کردم تازه تا چشامو وا کردم مامانمو و خالم بهم گفتن تولدت مبارک عزیزم حالا عزیزمو میدونم یعنی چی یه چیزی مثل دوس داشتنه اما نفهمیدم این تولدت مبارک یعنی چییی؟؟؟؟؟ ولی به روی خودم نیاوردمو فقط یه لبخند زدمو موضوع رو عوض کردم آخه بده مهمونا بفهمن من نمییدونم تولدت مبارک یعنی چی. خلاصه مهمونا هی زیادتر میشدنو هر کدوم هم سرگرم کاری بودن من...
نویسنده :
مامان فریبا
22:11